به گزارش خبرنگار مهر، «ایلکای گوندوغان» بازیکن آلمانی با اصالتی ترکیهای است که سابقه بازی در تیمهای دورتموند و منچسترسیتی را دارد و ابتدای فصل جاری پس از ۷ سال حضور در منچسترسیتی تصمیم گرفت راهی بارسلونا شود.
او ۷۳ بازی ملی برای آلمان انجام داده است و ۱۹ گل در کارنامه دارد.
مجله فرانسوی «فرانس فوتبال» در آخرین شماره خود گفت و گوی مفصلی با این بازیکن ۳۳ ساله انجام داده است.
این مجله در توصیف «گوندوغان» نوشته است: کاپیتان آلمان و «منچسترسیتی» پپ گواردیولا، برنده آخرین دوره لیگ قهرمانان، بازیکن جدید بارسا در این فصل، مردی در سایه که نامزد کسب توپ طلا بود و هافبکی که شخصیتش تا حد زیادی ناشناخته مانده است.
– چرا مردم شناخت زیادی از بازیکنی مثل شما ندارند؟
شاید به این دلیل است که زیاد در شبکههای اجتماعی فعال نیستم و زندگی شخصی ام را خیلی به اشتراک نمیگذارم.
خیلیها میخواهند من این کار را انجام دهم اما چنین کاری مورد علاقه من نیست و چنین کاری نخواهم کرد.
این چیزی است که واقعاً به آن اهمیت نمیدهم.
من میخواهم مردم فقط من را به عنوان یک بازیکن خوب فوتبال بشناسند به همین دلیل روی کارم، روی خودم و روی ورزشم متمرکز هستم.
اما به اشتراک گذاشتن زندگیام در اینستاگرام کار من نیست.
– پشت بازیکن مورد علاقه «پپ گواردیولا» چه چیزی پنهان شده است؟
من فقط یک فرد عادی هستم همان فردی که در زمین بازی میبینید.
یک فرد آرام و خونسرد.
همانطور که میدانید هرکسی در زندگی مشکلاتی دارد و هیچ کس وجودش کامل نیست.
ما همه تردیدها و نگرانیهای خود را داریم.
وقتی در پایان روز به خانه برمیگردم دقیقاً همچون دیگران هستم.
شاید از دیدگاه مردم، من پول زیادی به دست میآورم و نباید از چیزی شکایت کنم.
اما اینکه چون یک زندگی ممتاز دارم پس نباید مشکلی داشته باشم حرف درستی نیست.
من یک فرزند ۸ ماهه دارم و او و سلامتش تنها چیزی است که برایم اهمیت دارد.
هر وقت اندکی مریض میشود یا وقتی که باید او را به بیمارستان ببرم و یا زمانی که باید واکسن بزند میترسم و نگران میشوم.
شاید دلیل اینکه زندگیام را در شبکههای اجتماعی در معرض نمایش نمیگذارم همین باشد.
وقتی به اینستاگرام میروم میبینم که همه زندگیها عالی است.
اما واقعیت زندگی من اینگونه نیست.
هرچند که من دوست دارم به پوششم رسیدگی کنم اما روزهای زیادی هم هست که لباسم برای بی اهمیت است و هر چیزی میپوشم و فقط میخواهم در خانه با پسرم و همسرم باشم.
من علاقهای ندارم که مردم به زندگی و رفتارم توجه کنند.
– شما همیشه سایه را به نور ترجیه میدهید؟
من میخواهم از خودم و از کسانی که دوست دارم حفاظت کنم و این شیوه کار من است.
میخواهم چیزهایی که من را در طول روز خوشحال میکنند حفظ کنم و آنها را در معرض نمایش نگذارم.
همه میدانند که من ازدواج کردهام و اخیراً صاحب بچه شدهایم اما این مساله من را آزار نمیدهد هرچند اگر میخواستم حتی میتوانستم این مساله را هم پنهان کنم.
به گمانم افرادی که بخواهند چیزی را بفهمند در نهایت موفق میشوند اما من چیزی برای پنهان کردن ندارم و فقط زندگی آرام و بی دردسری دارم.
– شما در هر تیمی که بازی کردید کاپیتان بودید.
این مساله را چطور توضیح میدهید؟
من آدم آرامی هستم و همیشه به حرفهای دیگران گوش میکنم و با دیگران همدلی و همدردی زیادی دارم.
من شخصیت خودم را دارم اما میتوانم هرکسی را و هر شخصیتی را درک کنم این توانایی را دارم که به صحبتهای دیگران گوش کنم.
در حقیقت هم تیمیهای من در هر تیمی که بودهام این موضوع را متوجه شدهاند و این ویژگی را تحسین کردهاند و دلیل اینکه بازوبند کاپیتانی را به من دادهاند پیش از هر چیز این مساله است.
چیزی که برایم مهم است این است که به هم تیمیهایم تا آنجا که میتوانم کمک کنم و البته من هم ممکن است به کمک نیاز داشته باشم.
اینکه من از دیگران سن بیشتری دارم و یا با تجربه هستم دلیل نمیشود که من به کمک نیاز ندارم.
فوتبال یک ورزش گروهی است و همه باید به هم کمک کنند و از هم دیگر حمایت کنند.
– «میکل آرتتا» درباره شما گفته است که «او نمیدرخشد اما باعث میشود دیگران بدرخشند.
» این جمله برای شما چه مفهومی دارد؟
بله من این کار را دوست دارم و با آن موافقم و به خوبی من را به عنوان یک فوتبالیست و یک انسان توصیف میکند.
خیلی به اطرافیانم اهمیت میدهم حتی اگر چنین چیزی ملموس نباشد.
میخواهم بهترین انسان ممکن باشم و به عنوان فوتبالیست میخواهم کاری کنم که هم تیمیهایم بهترین باشند و این مساله برایم در اولویت است.
– آیا ارزشها و باورهای شما با فوتبال مدرن سازگار است؟
در فوتبال چیزهای خوب بسیار زیادی وجود دارد و طبیعتاً چیزهای بد هم وجود دارد همانطور که در زندگی این طور است.
من آن قدری اثرگذار نیستم که بتوانم چیزها را تغییر دهم و فقط میخواهم طوری پیش بروم که اثر مثبتی روی آن داشته باشم.
– آیا در خانه خیلی فوتبال نگاه میکنید؟
بله خیلی زیاد.
ما ترک تبار هستیم و هر وقت یک تیم فوتبال از این کشورها بازی داشته باشد بازیهای آنها را میبینیم.
بیشتر خانوادهام طرفدار «گالاتاسرای» هستند و مادرم و پدر بزرگم طرفدار «فنرباغچه» هستند.
من هنوز روزی که گالاتاسرای در سال ۲۰۰۰ قهرمان اروپا شد به خاطر دارم و روز خیلی بزرگی بود.
البته من در شهر «گلزنکیرشن» به دنیا آمدهام و در آنجا تیم «شالکه ۰۴» بسیار محبوب است و گاهی برای تماشای بازی این تیم با دوستانم به ورزشگاه میرفتیم.
فوتبال در این منطقه توانسته است مردم را گرد هم بیاورد.
– آیا اولین قرارداد فوتبالتان را به خاطر دارید؟
البته.
مثل هر روز صبح در مدرسه بودم و حدود ساعت ۱۰ و هنگام زنگ تفریح در حیاط بودیم و ناگهان ماشین عمویم را از دور دیدم شک داشتم که او باشد و وقتی بهتر نگاه کردم مطمئن شدم که عمویم است.
به نردههای مدرسه نزدیک شد و به من گفت میخواهد با مدیر صحبت کند تا من را با خود ببرد.
فردای آن روز برای امضای قرارداد به «نورنبرگ» رفتیم در همین لحظه بود که زندگی من تغییر کرد.
برای نخستین بار بود که از خانه، والدینم، خانوادهام و دوستانم دور میشدم و به شهری میرفتم که نمیشناختم و از خانه تا آنجا ۵ ساعت با ماشین راه بود.
برایم سخت بود اما خوشبختانه مادرم اوایل با من آمد و من هم کاملاً مشتاق بودم که به فوتبالیست حرفهای تبدیل شوم.
– به این فکر کردید که اگر فوتبالیست نبودید در زندگی به چه مشغول میشدید؟
حتی نمیخواهم زندگیام را بدون فوتبال تصور کنم.
فوتبال به من یک زندگی ممتاز و فرصتهای عالی داد.
توانستم با افراد مختلف با فرهنگ و ملیتهای مختلف آشنا شوم و به لطف آن چیزهای زیادی تجربه کردم.
در آلمان، انگلیس و اسپانیا زندگی کردم و فکر میکنم به لطف فوتبال فردی باهوشتر و روشن فکر تر هستم.
نمیتوانم زندگیام را بدون فوتبال تصور کنم.
– شما با مربیانی مثل «یورگن کلوپ»، «پپ گواردیولا» و «ژاوی» کار کردهاید.
از هر کدام از آنها چه چیزی یاد گرفتید؟
ما در «دورتموند» فوتبال پرفشار و سریعی بازی میکردیم.
بازی بدون توپ و انتقال سریع توپ مهمترین مساله بود و از لحاظ ذهنی برای درک فوتبال به من کمک زیادی کرد.
با «پپ» تمرکز ما روی فضاها بود و اینکه همیشه بهترین موقعیت را در زمین پیدا کنیم.
اینکه یار آزاد را بتوانیم در سریعترین زمان ممکن پیدا کنیم و با صبر و حوصله به دنبال فرصت باشیم.
«ژاوی» شباهت زیادی به «پپ» دارد.
آنها آموزش فوتبالی مشابهی داشتهاند و فوتبالشان شبیه به هم است.
اما من همچنان تشنه یادگیری هستم و در بارسلونا هنوز در حال توسعه و ارتقای تیم هستیم.
راه نسبتاً طولانی در پیش داریم اما این یک پروژه فوقالعاده است.
– شما مدرک مربیگری یوفا را کسب کردهاید.
بعد از دوران فوتبال قرار است شما را روی نیمکت ببینیم؟
باید خیلی به این مساله فکر کنم اما به نظرم اگر بعد از کار کردن با چنین مربیان بزرگی آن را امتحان نکنم اشتباه بزرگی مرتکب شدهام.
این هم یکی از گزینهها است و هرچند میتوانم سراغ چیز دیگری هم بروم.
باید ببینیم چه خواهد شد.
– رؤیای شما کسب لیگ قهرمانان اروپا بود و آن را فصل گذشته با منچسترسیتی کسب کردید.
رؤیای بعدی شما چیست؟
میخواهم تلاش کنم و چند سال دیگر هم در بالاترین سطح فوتبال حضور داشته باشم چون هنوز احساس خوبی به خودم دارم.
به بارسلونا آمدم تا چالش جدیدی را تجربه کنم اما نمیخواهم برای خودم هدف تعیین کنم و بگویم باید این و آن چیز را به دست بیاورم.
اینها اهداف زیبایی هستند اما من تلاش میکنم که در تیمم بهترین بازی را ارائه دهم.
در تیم ملی آلمان هم شرایط به همین شکل است.
ما تلاش میکنیم در مسابقات یورو بهترین تیم ممکن باشیم و شانسهای موفقیت خود را افزایش دهیم.
هرچند که قهرمانی در این مسابقات چیز بسیار ویژه ای خواهم بود چون قرار است ما میزبان یورو باشیم